هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
عالم الفوشيات
*,, يمنع في المنتدى نــشر المنتديــاات منـع ــآآ بـأتـآآ,,**,,يمنع في المنتدى وضع صور النـساء منع ـآآ بـأتأ ,,**,, يمنع وضع الاغــااني منع ـــآآ بـاتـأأ ,,*
المساهمات : 249 الاوسمة : نقاط : 351 تاريخ التسجيل : 09/06/2009
موضوع: موضوع حلو عن لطيفه ريانى الإثنين نوفمبر 30, 2009 4:36 pm
لطيفه ربانى نامهاى منتشر نشده از حضرت امام خمينى (س) اشاره: متنى كه در پى مىآيد نامهاى است عرفانى از حضرت امام خمينى به حضرت آيت الله سيد ابراهيم خويى مقبرهاى كه از مصاحبان حضرت امام در مسائل عرفانى بودند.
چون متن نامه به زبان عربى نوشته شده است هم متن اصلى و هم ترجمه آم جهت ملاحظه خوانندگان گرامى درج مىشود.
بسم الله الرحمن الرحيم
حمد و سپاس آن پروردگارى را سزاست كه از مكمن غيب هويتبر حضرت اسمايى تجلى فرمود و اسماى ذاتى او به حقيقت عمايى در حضرت واحديت پيدايى نمود، و جمله نعوت و صفاتش در احديت غيبتش صورت يكتايى گزيد و نعماى وى به وجهه باطنيش كسوت يگانگى پوشيد و ذات پاكى، كه در تشبيه تعالى فرمود و همانند گشت، و در در تنزيه نزديك آمد و تجلى فرمود (و همانند گشت.) و او راست كليدهاى گنجينههاى غيب اسماء و مخاتيم و مهر كردههاى حقايق نعمتها، پس منزهى تو پروردگارا كه منتهاى آرزوى عارفان از دروه كمال حضرت احديتت كوتاه گرديد و پندارهاى وصف كنندگان از نيل به هويت كبريايتبى بهره باز گرديد. پس استعلا جويد كبريايى حضرتت از آنكه كس بدان جاى راه بدارد، و نعمتهايت درگذشت از آنكه سپاسگزار حق سپاس آنها را به جاى آرد. اوليت در عين آخريت و آخريت در عين اوليت تراست; پس تويى كه پرستيده و پرستندهاى. بارالها، ترا به پنج زبان حمد و سپاس مىگوييم در عين جمع وجود براى آن بخششها و دهشها كه نمودار گشته در غيب و شهود. و از تو يارى مىجوييم و به تو پناهنده مىشويم از بدى و سوسو كننده ديو مردم كه رهزن طريق مردمى است و رهبر ياران خويش به سوى ژرفچاه مغاك عالم طبع تيره ودنى پس، بارالها، ما را به صراط مستقيم را هم باش، بدان صراطى كه برزخيت كبرا و مقام احديت جمع اسماى حسناتست و درود فرستبر آنكه خاستگاه پيدايش و نمايانى است و نقطه غاتيت و پايانى، صورت و مايه هستى و بقاست، و مادت نخستين و برزخيت كبراست; آنكه نزديك گرديد و از تعينات يكسره وارهيد; پس فروتر آمد چنانكه خود را نزديك نمود به قرب قاب دو قوس وجود و تمام دايره غيب و شهود. بل باز هم نزديكتر كه آن عين حضرت عماست، بلكه چون نيك بنگرى حضرتى نه آنجاست: (عنقا شكار كس نشود دام بازگير.) و درود تو باد بر پيروان و اهل بيت او كه مفاتيح ظهورند و چراغهاى نورند، بل نور بر سر نورند: "و هر كه را خدا نورى به وى نداد [تا هدايتش كند به سوى ايشان] او رانورى نباشد." بويژه بر آنكه ولايت محمدى به نام او ختم كرده شد و دهشهاى احمدى را او گيرنده شد، آنكه به ربوبيت ظهور كرد پس از آنكه پدران او به عبوديت ظاهر گرديدند، كه عبوديت گوهرى است كه باطن آن ربوبيت است، آنكه خليفه حق در ملك و ملكوت و وجودش گنجينه نامهاى خداوند پايدار لايموت گشت، امام غايب از ديده پنهان، منتظر محبان و اميدواران) ثمره و وليده حق دوستان و حق پرستان، خدايا جانهاى ما فداى او بگردان.
اما بعد، بتحقيق كه آدمى به لطيفهاى ربانى ونفخهاى روحانى و سرشتى پاك و درست و آسمانى از موجودات ديگر ممتاز گشته است. همان سرشتى كه "مفطور ساختخداوند فطرت آدميان را بر همان." و اين لطيفه ربانى به ديگر معنى همان امانتى است كه بارى تعالى در اين آيتبدان اشارت فرمود: "همانا امانت را بر آسمانها و زمين عرضه كرديم ..." و آن سرشت توحيدى است در مقامات سه گانه (وجود انسانى) در ترك تعنيات و بازگرداندن همه چيز يكسره به حق تعالى و افكندن اضافات حتى اضافات اسمايى و محمود محق همه شئون بالمره نزد او. و آنكه بدين جاى نرسيد، پس بتحقيق از فطرت ضمير، و به امانت الهى خيانت ورزيد و به مرتبه ربوبيت نادان گرديد و به مقام احديت جفا رسانيد. و ارباب قلوب و عرفان و صاحبان شهود و عيان، آنان كه ايشان را سابقه حسناست، دانند كه آن منزلت نتوان يافت و به آن مرتبت دست نتوان رسانيد مگر به رياضات عقلى بعد در فراغ از تهذيب باطن و تزكيت نفس و صرف بضاعت و وقف همت در معارف الهى پس از پاك ساختن درون و خالى كردن آن (از صفات دون.) پس، بيرون رواى نفس ماندگار در زمين پيروى هوا و خواهشها از سراى طبيعت ظلمانى مدهش. و هجرت نما به سوى خداى تعالى، ب مقام جمع احدى، و به سوى رسول او صاحب قلوب احدى احمدى، تا آنكه موت تو در رسد كه آن فنا و اضمحلال تعينات و اعتبارات است، و خدايت (به نعمتهاى خويش) پاداش دهد. و در سير به سوى پروردگارت تبارك و تعالى پدر روحانيت را پيروى نما و بگو: "من روى خويش بدان كس متوجه كنم كه آسمانها و زمين را بيافريد ..." كه همانا آن استبزرگ رستگارى و جنت ذاتى و لقايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى آن را شنيده و نه بر قلب وانديشه احدى گذشته است. پساى نفس، قانع شو به وصول لذتهاى بهيمى و ثروتهاى حيوانى و برتريهاى دنيايى ظاهرى; و به عبادات و طاعات خود را راضى مگردان، و سه حسن صورت و نيكويى خلقتبسنده مكن و به حكمت رسمى و بشهاب كلامى خود را خرسند مساز و به نيكويى و آراستگى گفتار ارباب تصوف و عرفان خشنود مشو و قناعت مكن و به دعوى و علمدارى اهل فقه راه مپوى; چه صرف همت در اينها كه ياد كرديم و ماندن بر آن، بتحقيق كه هلاكت است و زيان، و (گفتهاند) علم حجاب است، بزرگترين آن بلى سزاوار است كه در سكون و جنبش وانديشه و آمال و پرستش و طاعتت، وجهه هم و همت تو خداى يگانه باشد كه اوست آفريدگار و آورنده و بازگرداننده تو.
و اين (نوشته) سفارشى استبا نفس تيره و دل خيره خويش، و نيز با جليس و آقايم كه در علوم الهى صاحب راى روش و در معارف ربانى داراى نظر دقيق و متقن است، عالم فاضلى، سرور امجد، آقا سيدابراهيم خويى مشتهر به "مقبرهاى" خداى تعالى ايام سروريش را پاينده گرداند و وى را به نهايت آمال عارفان و غايتسلوك سالكان برساند. پس اين بنده از مهام اصول حكمت متعاليه بهرهاى وافر بدو رسانيد و از آنچه از بزرگان مشايخ آموخته و از صحف ارباب دانشاندوخته بود بدو بياموزانيد، چنانكه محمدالله تعالى اكنون به مراد خويش دستيافته و خود را به جامه درستى و سداد آراسته است، و در آغاز و انجام اتكا به خداى شايسته است. و سفارش خويش را مكرر و مولد مىگردانم به آنچه مشايخ ما سفارش فرمودند، و آن اينكه در آشكار كردن اسرار معارف خست نمائيد مگر آنكه اهل آن را بيابيد و به حقايق معارف مگر در جاى خود سخن مگشاييد. پس خداى تعالى، نامش بزرگ باد، فرمود: " و قرآن را فرو فرستيم كه شفا و رحمت است و اما ستمكاران را جز زيان نيفزايد." و از آن دوست، كه خداى تعالى ايام عزتش را مستدام دارد خواهندهام كه نزد خداى خويش اين بنده را ياد كند نيكو ياد كردنى. و در هيچ حال اين بنده را از دعاى خير فراموش ننمايد كه دعابابى است كه پيوسته بر روى دوستداران حضرتش گشوده است. "بارالها، در دنيا و آخرت نيكويى نصيب ما بگردان و از عذاب آتش نگاهمان دار." و ما را با نيكان برانگيزان، و از آميزش با اشرار محفوظ بدار، به حق محمد و پيروان و نزديكان پاك او، سلام خدا بر آنان باد. و (از اين نوشته) فارغ گشت در بيست و ششم ذى الحجه 1357 هجرى قمرى، بنده ضعيف، سيد روح الله، فرزند سيد مصطفى خمينى كمرهاى.
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدالله الذى تجلى من غيب الهوية على الحضرة الاسمائية وظهرت اسمائه الذاتية فى الحضرة الواحدية بالحقيقة العمائية و توحدت نعوته فى احديته الغيبية و تفردت آلائه من الوجهة الباطنية. علاوتفره فى عين التشبيه و دنى و تجلى فى اصل تنزيه. وعنده مفاتيح غيب الاسماء ومخاتيم حقائق آلاء. فسجانك اللهم، يا من الا يرتقى الى ذروة كمال احديته آمال العارفين و يقصردون بلوغ كبرياء هويته اوهام الناعتين. جلت عظمتك من ان تكون شريعة لوارد، و تقدست آلائك ان تصير محمودا لحامد. لك الاولية فى الاخرية والاولية. فانت معبود فى عين العابدية والمحمور فى عين الحامدية. فنحمدك اللهم بالسنك الخمسة فى عين الجمع الوجود على آلائك المتجلية فى الغيب والشهود. يا ظاهرا فى بطونه و باطنا فى ظهوره. ونستعينك يا ربنا و نعوذ بك من شرالوسواس الخناس القاطع لطريق الانسانية السالك باوليائه الى جهنام مهوى الطبيعة الظلمانية. فاهدنا الصراط المستقيم الذى هوالبرزخية الكبرى و مقام احدية جمع الاسماء الحسنى وصل اللهم على مبدا الظهور وغايته و صورة اصل الوجود و مادته. الهيولى الاولى والبرزخية الكبرى الذى دنى فرفض التعينات فتدلى فكان قاب قوسى الوجود و تمام دائرة الغيب والشهود، اوادنى
MїŝŞ فوشيه فضيه
المساهمات : 395 الاوسمة : نقاط : 454 تاريخ التسجيل : 02/06/2008
موضوع: رد: موضوع حلو عن لطيفه ريانى الخميس ديسمبر 03, 2009 10:12 pm
مشكوورة يالغالية ع الموضوووع ونريا منج الزووود
miss-._.-cute فوشيهـ محترفة
المساهمات : 153 العمر : 28 نقاط : 297 تاريخ التسجيل : 04/12/2009